ابراهیمی ژورنالیست نترسی که افتخارآفرین ترین جایزه خبرنگاری را ازایتالیا به دست آورد
سازمان:
سيد يعقوب ابراهيمي روزنامه نگار جوان افغانستان جايزه ي آزادي بيان ايتاليا کبوتر نابينا را که نمادي است ازصلح آسيب ديده دريافت کرد. جايزه ي آزادي بيان همه ساله از سوي اتحاديه روزنامه نگاران ايتاليا براي روزنامه نگاراني داده ميشود که در شرايط دشوار براي آزادي بيان کار و تلاش مينمايند.
امسال سيد يعقوب ابراهيمي پژوهشگر ، نويسنده و خبرنگار جوان و صاحب صلاحيت افغانستان اين جايزه را دريافت نمود و در ضمن لقب گزارشگر سال 2008 ميلادي و عضويت فدراسيون جهاني خبرنگاران را که مقرآن در بروکسل ميباشد ؛ نيز کسب نمود. يعقوب ابراهيمي نوشته هاي زيادي در رابطه به نقض حقوق بشر از جانب تنظيم هاي سياسي و شبه نظاميان درافغانستان دارد ، که از اين بابت مورد آزار و اذيت زيادي در افغانستان قرار گرفته است . همچنان برادرش پرويز کامبخش در بيست و هفتم اکتوبر سال گذشته از جانب ملا ها متهم به پخش مطالب ضد اسلامي گرديد که هنوز هم در بازداشتگاه ميباشد.دراينجا توجه شما را به گفت وشنود خبرنگار راديو دويچه وله صداي آلمان با آقاي ابراهيمي جلب مي نماييم :
دويچه وله : آقاي ابرهيمي با سلام و تشکر از شما ، در اول اخذ جايزه ي آزادي بيان ايتاليا را به شما تبريک ميگويم و در ضمن شما که در چندين کشور اروپايي سفر داشتيد؛ آيا در رابطه به بازداشت پرويز کامبخش هم صحبت هايي داشتيد؟
ابراهيمي : بلي دقيقاً ؛ زمانيکه من در اروپا بودم به ويژه در چهار کشوري که من از آن ديدن کردم ، ايتاليا ، فرانسه ، بلژيک و هالند ، در قدم اول با بعضي از نهاد هاي روزنامه نگاري اروپا ، آنهايي که در حقيقت همکاران بين المللي ما هستند ، صحبت هايي داشتيم . آنها ضمن ابراز نگراني خود از وضعيت پرويز کامبخش همکاري خودرا با ما ، با تمام روزنامه نگار هاي آزاد و مستقل افغانستان اعلام کردند که اين امر براي ما کاملاً مايه ي خوشبختي بوده و باعث قوت قلب ما شد و از طرف ديگر نهاد هاي بزرگ مدافع حقوق بشرکه در آنجا ها بودند همچنان حمايت خودرا اعلام کردند و ما يقيناً تقاضاي اينرا کرديم تا در اين زمينه ، نه اينکه مداخله کنند ، بلکه اين موضوع را از نزديک نظارت کنند تا اينکه حقوق يک روزنامه نگار به اين سادگي در اينجا تلف نشود.
در کشوري که بنياد گرايي از سر تا به پا بيداد ميکند؛ قرباني شدن يک جوان ديموکرات در حقيقت يک ضايعه بسيار بزرگ است. خوشبختانه آنها تماماً به ويژه در فرانسه گزارشگران بدون مرز که از اول قضيه تا هنوز اين مساًله را از نزديک دنبال ميکنند . بارديگر حمايت خودرا اعلام کردند ،اتحاديه ي ملي روزنامه نگاران هالند و همچنين فدراسيون بين المللي روزنامه نگاري مقيم بروکسل و اتحاديه ملي ژورناليستان ايتاليا ، بعضي از مقامات دولتي در آنجا و کسانيکه با دولت افغانستان در تماس هستند با ما اعلام حمايت و همکاري کردند که در حقيقت تمام اينها يک دستاورد خيلي وسيع در اين قضيه است که اميدوارم براي رهايي پرويز کامبخش کمک کند .
دويچه وله : آقاي ابراهيمي ؛ روزنامه نگاران به بهانه هاي مختلف ، به بهانه هاي ديني و سياسي با مشکلات گوناگوني روبرو اند؛ با آنکه دولت ادعاي داشتن آزادي بيان در رسانه ها را دارد ، در رابطه به آزادي بيان در افغانستان شما چه فکر ميکنيد ؟
ابراهيمي : متآسفانه امروز افغانستان به يک آرشيف پارادوکسيل ( داراي تناقضات) تبديل شده ، يعني همه چيز در اينجا متضاد است . از يک طرف دولت ادعاي آزادي بيان ميکند و از طرف ديگر خودش آزادي بيان و آزادي انديشه را محدود ميسازد و اينهم ناشي از فشار هاي گروه هاي دوباره به قدرت رسيده بنياد گرا در افغانستان است؛ گروه هايي که قدرت خودرا در حقيقت بعد از سال 2001 از دست داده بودند ، ( براي دو سه سال ) دوباره با استفاده از قانون و با استفاده از فرصت هايي که متآسفانه جامعه ي جهاني و دولت افغانستان براي آنان فراهم کرد دوباره در نهاد هاي قانون گذار و نهاد هاي اجرايي جا گرفتند و از طرف ديگر نهاد هاي نام نهاد ي را بنام شوراي ملا ها و اين و آن ، بنياد گذاشتند و اينها هر روز افسانه اي خلق ميکنند و داستان ميسازند بالاي مطبوعات و آزادي بيان .
در حقيقت امروز روزنامه نگار هاي مستقل افغانستان ، آنهاييکه واقعاً وابستگي هاي سياسي و جناحي ندارند و به دشمنان واقعي گروه هاي بنياد گرا در افغانستان مبدل شده اند ؛ و اينها( بنيادگرايان ) با استفاده از هر نوع ابزار و هر نوع وسايلي که در دست دارند ، اگر قانون است يا شريعت ، هر امکاني که در دست ايشان است بخاطر کوبيدن روزنامه نگار هاي مستقل و آزاد افغانستان از آن استفاده ميبرند .
در نهايت وضعيت کاملاً رقتبار است ، عليرغم ادعايي که از طرف دولت افغانستان صورت ميگيرد، و عليرغم ادعايي که در مجامع بين المللي دولت مرد هاي افغانستان دارند، يعني اينکه در اينجا آزادي بيان وجود دارد؛ در حقيقت آزادي بيان فعلاً در حد خواست دولت و در حد خواست نهاد هاي بنياد گرا وجود دارد؛ اما کسيکه خلاف ميل اين نهاد هاي بنياد گرا چيزي ميگويد ، وي در حقيقت از هر طرف سانسور و سرکوب ميشود ، و از طرف ديگر خودسانسوري کاملاً در اينجا بيداد ميکند.
روزنامه نگار ها از ترس محدوديت هاي احتمالي ايکه از طرف بعضي از گروه هاي فشار بالاي ايشان اِعمال ميشود ، دست به خودسانسوري ميزنند و جرئت و شجاعت روزنامه نگاري اي را که بعد از سال 2001 يک اندازه به وجود آمده بود و روزنامه نگار هاي فکر ميکردند که به اصطلاح به شکل فارغ بال ميتوانند کار بکنند ، اکنون روز به روز در حال محدود شدن است ، و گروه هاي در حقيقت تند رو در حال مسلط شدن بر اريکه ي انديشه و فکر در اينجا هستند . متأسفانه!
دويچه وله: يک موضوع ديگر .وزير اطلاعات و فرهنگ افغانستان در صحبتي با يک راديوي انترنتي حضور شمار زياد خبر نگارها و رسانه ها را ، به جاده ي پر از موتر تشبيه ميکند و ميگويد که بدون شک در چنين جاده ي حتماً تصادف هايي هم صورت ميگيرد در اين رابطه شما چه فکر ميکنيد ؟
ابراهيمي: متأ سفانه وزير اطلاعات و فرهنگ افغانستان کاملآ يک تعريف غلط از آزادي بيان و روزنامه نگاري دارد ، که اورا به جاده بيروبار و اين و آن شباهت ميدهد ، اين يک تعريف کاملاً واهي و گنگ است . بهر حال چه افراد و يا به اصطلاح چه گروه هايي که منفعت و يا منافع خودرا با موجوديت آزادي بيان در خطر ميبينند ، آنهاييکه به شکلي از اشکال متوسل به بعضي تعريف هاي واهي ميشوند ، بخاطرمحدود کردن و سرکوب کردن آزادي بيان ؛ خوب کسانيکه مخالف وجود زن در مطبوعات هستند ، کسانيکه مخالف بودن عکاس بودن زن هستند، در حقيقت تعريفي را که آنها از آزادي بيان ارائه ميکنند شبيه برداشت ايشان از همو پديده هاست . و اين مسئله نميتواند که مطلق باشد .
امروز متأسفانه وزارت اطلاعات و فرهگ افغانستان در دست يک تعداد شبه گروه هاي بنياد گراقرار دارد که خود آنها اعتقاد چنداني به آزادي بيان ندارند به اين اساس با استفاده از وسايل متعدد و با استفاده از بهانه هاي متعدد در حال سرکوب کردن خبر نگارها و محدوديت آزادي بيان اند .
دويچه وله :مسئله مصطلاحات ملي که اخيراً ازجانب برخيها مطرح شدند، ازچه قراراست ؟
ابراهيمي :خوب يک موضوع کاملاً واضح است که حرف زدن يا تکلم با زبان مادري از حقوق طبيعي و ابتدايي هر انسان است ؛ و هيچکسي حق ندارد بالاي اين حق تجاوز کند ، همانگونه که کساني متوقع اند که بالاي خودايشان تجاوز نشود ، بايد اجازه بدهند تا مردم و انسانها به زبان مادري خود به اصطلاح سخن بگويند و در راستاي رشد و تکامل آن کار کنند . محدوديت زبان در حقيقت يک نوع محدوديت فکر است ، چون فکر توسط زبان بيان ميشود .
اين عمل خودش نشان دهنده ي مخالفت با آزادي فکر ، مخالفت با آزادي عقيده و بيان است - به نظر من .
دويچه وله : همانگونه که صحبت را با پرويز جان کامبخش آغاز کرديم اگر شما حال بگوييد که وضع پرويز جان چگونه است و حال در کجا هستند .
ابراهيمي :تقريباً مدت بيست روز ميشود که پرويز کامبخش از مزار شريف به کابل منتقل شده ،دو روز پس از انتقالش در کابل براي اولين بار من موفق شدم که اورا با يکي از دوستان نزديک ما ببينم . همين امروز هم ، همين لحظه که با شما صحبت ميکنم من به زندان پلچرخي رفته بودم ولي متأسفانه براي من اجازه ندادند که ويرا ملاقات کنم ، ولي بار قبلي که حدوداً بيست روز قبل اورا ملاقات کرده بودم ، وضع صحي اش خوب بود ووضع رواني اش هم نسبت به گذشته بهتر شده .
خوشبختانه از زندانيان ديگر ويرا جدا ساخته اند زيرا در زندان ولايت بلخ وضعيتش خيلي قابل نگراني بود . در آنجا با بيشتر از سي زنداني جرايم مختلف ، زنداني بود که هر لحظه امکان خطر بود و ويرا خطر تهديد ميکرد .
دويچه وله : آقاي ابراهيمي ؛ بازهم به آرزوي دستاورد هاي بهتر و بيشتر تان و بهروزي شما امتنان بسيار ازشرکت درمصاحبه .
ابراهيمي :بسيار تشکر از شما ، ممنون شما ، لطف کرديد، خدا حافظ
Publié le
Updated on
16.04.2019