احمد شهیدی، روزنامه نگار ایرانی، درگذشت

همان روز شنبه هجده اوت، که روزنامه گاردین چاپ لندن با عکس بزرگی در صفحه اول خود خبر از مرگ بیل دیدز روزنامه نگار مشهور بریتانیائی داد، و دیلی تلگراف همکار سالیان خود را با صفحات متعدد بزرگ داشت، همتای ایرانی او احمد شهیدی، آخرین بازمانده نسل اولین روزنامه نگاران مدرن، در تنهائی تهران درگذشت. بیل دیدز ۹۴ سال داشت و روزنامه نگاری را با گزارش های جنگ جهانی دوم آغاز کرد، به عنوان یک خبرنگار - سرباز، و یک شهروند خوب توسط نخست وزیر بریتانیا تجلیل شد. احمد شهیدی هنگام درگذشت نود سال داشت و خبرنگاری را به گفته خود از زمان مرگ تیمورتاش (آذر ۱۳۱۳) آغاز کرد. او در سال ۱۳۵۳ مجموعه مقالات بیل دیدز را به فارسی برگردانده و در روزنامه اطلاعات چاپ کرده بود. بیل دیدز در ۱۹۳۵ (همزمان با ۱۳۱۳ شمسی) روزنامه نگاری را به عنوان خبرنگار جنگ آغاز کرد و آخرین مقاله اش را روز سوم اوت ۲۰۰۷، پانزده روز قبل از مرگ، نوشت. در این زمان سی سالی بود که شهیدی در سکوت و تنهائی و دوری از فعالیت های مطبوعاتی می گذراند. خبرنگار و منتقد شهیدی که لیسانس زبان های خارجی از اولین دوره دانشگاه تهران داشت، در طول پنجاه سال مستمر فعالیت مطبوعاتی مدال عالی اتوال نوآر را از دولت فرانسه دریافت کرد، زمانی که سردبیری تنها روزنامه فرانسه زبان تهران، ژورنال دو تهران، را به عهده داشت. احمد شهیدی از دو سالی بعد از ورود به حرفه مطبوعات وارد موسسه اطلاعات شد و از یاران نزدیک بنیان گذار اطلاعات عباس مسعودی گشت و تا روزی که انقلاب بنیان موسسه را دگرگون کرد در آن جا ماند. در این زمان مدتی بود که مقامش سردبیر تمام نشریات موسسه اطلاعات بود که تعدادشان به هشت تا می رسید. شهیدی که به خلق و ادب در میان روزنامه نگاران شهرت داشت، در طول سال های بعد از شهریور بیست با تمامی وزیران و نخست وزیران آشنائی به هم زد و بارها به او پیشنهاد گرفتن شغلی در دستگاه دولت داده شد که همواره به شوخی و با اشاره به قلم خود می گفت اجازه نمی دهند آقا. بیل دیدز در هفتاد سال خدمتی که به کشورش کرد دو سالی هم وزیر در کابینه محافظه کاران بود و سردبیر روزنامه دیلی تلگراف، که اطلاعات تهران را می توان بدان نزدیک دانست. شهیدی در طول خدمت طولانی در روزنامه اطلاعات خبرنگار ارشد، دبیر سرویس خارجی، منتقد هنری، سردبیر اطلاعات هفتگی، سردبیر اطلاعات ماهانه، سردبیر روزنامه اطلاعات و سرانجام سردبیر تمامی نشریات آن موسسه بود. از وی که به فرانسه و انگلیسی تسلط داشت و به گفته خود ترجمه خبرهای جنگی باعث شد که آلمانی هم یاد بگیرد، ترجمه های متعددی باقی مانده است که مادام کاملیا، میشل استروگف، شب های تار و داستان های کوتاه گی دو مو پاسان از آن جمله است. و از جمله تالیفاتش چرخ و فلک عشق در سال ۱۳۳۲ منتشر شد. اگر در وصف بیل دیدز نوشتند که او خبرنگاری با وجدان و سربازی شجاع، نویسنده ای موشکاف و شهروندی قابل اعتماد بود، همین صفات برازنده احمد شهیدی است که عکس او در صفحه اول هیچ نشریه ای در تهران چاپ نشد، گرچه صدها روزنامه نگار که برخی اکنون به سن بازنشستگی رسیده اند وی را به حسن خلق و جوشش و یاری به جوانان به یاد دارند. از چشم دیگران نجابت شهیدی همین بس که تاب نداشت به من بگوید مدیر و دستگاه، دیگر کار ما را نمی پسندند. گذاشت و رفت و ابلاغ امر اعلی را به دیگری گذاشت. احمد شاملو محمد ابراهیم باستانی پاریزی در مقدمه کتاب هشتاد سال اطلاعات که به تازگی از سوی موسسه اطلاعات در تهران منتشر شده است، در جست و جوی علت مرگ عباس مسعودی بنیان گذار اطلاعات نوشته رفتم علت مرگ را از احمد شهیدی بپرسم که از سال های شهریور بیست تقریبا عضو ثابت و هاون سنگی سردبیری اطلاعات بود - به تعبیر مرحوم بابا شمل، در باب دکتر ولی الله خان نصر، پدر دکتر حسین نصر، که او را هاون سنگی معاونت وزارت فرهنگ می دانست و می گفت هاون سنگی با فروش و یا اجاره خانه، روی خانه است و خارج نمی شود. شهیدی که شهریور بیست و اشغال ایران توسط متفقین را دیده بود، دوازده سال پرماجرای پس از آن را نیز با دولت های گوناگون به سر کرد، کودتای بیست و هشت مرداد 1332 و پانزده خرداد سال ۱۳۴۲ را گذرانده بود که در همه این حوادث روزنامه اطلاعات سهم و نقش داشت و شهیدی به عنوان نفر دوم یا سوم موسسه اطلاعات درگیر بود. روزگاری هم توقیف و مدیریت مستقل را - هنگام تبعید خودخواسته مسعودی در دولت قوام - تجربه کرده بود. از جمله آخرین حوادثی که دید همان است که داریوش همایون، وزیر وقت اطلاعات و جهانگردی، از حوادث سال ۱۳۵۶ نقل می کند: ... در گرماگرم جلسه ای در وزارتخانه، آقای احمد شهیدی سردبیر نشریات اطلاعات تلفن کرد و گفت می دانید مقاله ای که فرستاده شده چیست؟ من طبعا نمی دانستم. گفت حمله به (آیت الله) خمینی است. گفتم باشد، دستور رسیده است که چاپ شود. گفت اگر چاپش کنیم در قم می ریزند و دفتر روزنامه را آتش می زنند. گفتم چاره ای نیست و خودتان می دانید دستور از کجاست و کاری نمی شود کرد. گفت چرا ما چاپ کنیم؟ گفتم فرقی ندارد و یک روزنامه باید چاپش کند و اطلاعات از همه روزنامه ها بیشتر در این دوره برخوردار شده است. یک دو ساعتی بعد نخست وزیر دکتر جمشید آموزگار تلفن کرد که آقای فرهاد مسعودی صحبتی درباره مقاله ای کرده است. موضوع چیست؟ گفتم امر کرده اند چاپ شود. او هم گفت البته باید چاپ شود و به دنبال تایید نخست وزیر، روزنامه اطلاعات دو روز بعد مقاله را در یک صفحه داخلی چاپ کرد و چنانکه آقای شهیدی پیش بینی کرده بود طلاب قم به دفتر اطلاعات حمله کردند. ولی از آن بدتر شورشی در آن شهر برخاست که بر اثر زیاده روی ماموران انتظامی و بکاربردن سلاح آتشین بجای سلاحهای ضد شورش شش تن در آن کشته شدند. در بسیاری از روایت ها چاپ نامه رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات از اولین جرقه های انقلاب منتهی به سقوط رژیم پادشاهی ذکر شده است. اما شهیدی ماند و یک سال بعد شاهد شد که روزنامه اطلاعات با عنوان بزرگ ترین شاه رفت خبر از حادثه ای می داد که شهیدی به عنوان یک روزنامه نگار آگاه پیش بینی کرده بود. مرتضی ممیز، پدر گرافیک ایران، احمد شهیدی را از اولین مدیران خوش فکر مطبوعات توصیف کرده که به شکل و فرم نشریات اهمیت می داد و فردریک تالبرگ و محمد بهرامی از جمله برکشیدگان وی هستند که تازه خود کسانی مانند مرتضی ممیز و آیدین آغداشلو را تربیت کردند و بسیاری از استادان امروز گرافیک را. احمد شاملو شاعر مشهور ایرانی نیز که دورانی به دعوت شهیدی در موسسه اطلاعات، نشریه ای را دبیری کرد از وی به عنوان یکی از شریفان حرفه روزنامه نگاری یاد کرده و نوشته نجابتش همین بس که تاب نداشت به من بگوید مدیر و دستگاه، دیگر کار ما را نمی پسندند. گذاشت و رفت و ابلاغ امر اعلی را به دیگری گذاشت. مسعود بهنود روزنامه نگار مستقل به نقل از بي بي سي فارسي
Publié le
Updated on 18.12.2017